مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • زالو | زالو، کرمی حلقوی آبزی، بیشتر سیاه‌رنگ، مکندۀ خون فاسد با خواص درمانی. این جانور با نامهایی چون زلو، عَلَق، زلگ، شلوک، دیوچه، شَلک، شَلکا، زرو، زلوک، جونک در هندی، سلوک در ترکی، و ورن در شیرازی شناخته می‌شود (برهان ... ؛ نفیسی، ذیل زلو؛ فرهنگ ... ، ذیل شلک و شلکا؛ لغت‌نامه ... ، ذیل شلک؛ غیاث ... ، ذیل زلوک و ...
  • زال | زال، پدر رستم و فرزند سام، و نماد خردمندی در شاهنامه و برخی داستانهای پهلوانیِ پیروِ شاهنامه و طومارهای نقالی. زال با نام دستان و نیز با صفت زر و به‌صورت زال زر در بسیاری از روایتها آمده است (نک‍ : انجوی، مردم و شاهنامه، 8- 9، 101، جم‍‌ ).
  • زاکاتالی |
  • زار | نوعی بیماری و نیز مراسمی که به قصد درمان آن بیماری برگزار می‌شود. این مراسم با موسیقی همراه است و در میان مردم جنوب ایران، به ویژه ساکنان بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، از غربی‌ترین شهر یعنی آبادان تا شرقی‌ترین شهر که چابهار است و حتى نقاط مرکزی بلوچستان، با تفاوتهایی برگزار می‌شود. شکل عمومی و ساختار ...
  • زار | زار، نخستین فیلم مستند دربارۀ مراسم اهل هوا در روستاهای حوالی بندرعباس و کناره‌های جنوبی دریای عمان و خلیج فارس، به کارگردانی خسرو پرویزی در 1344 ش.
  • زاج | زاج، ماده‌ای معدنی به شکل بلور با کاربردهای متنوع در صنایع، طب، آشپزی و فرهنگ مردم.
  • ریواس | ریواس، گیاهی کهن، اسطوره‎ای و ستایش‎شده در باور ایرانیان.
  • ریمیا |
  • ریش سفید |
  • ریسندگی | ریسَنْدِگی، ریسیدن الیاف گیاهی و حیوانی با استفاده از ابزارها و وسایل و فنون سنتی، و تبدیل آنها به نخ و ریسمان نازک به‌منظور به‌کارگیری در مصارف متنوع.
  • ریسمان |
  • ریحان | رِیْحان، گیاهی علفی از تیرۀ نعناع، یک‌ساله، معطر، دارای ساقۀ منشعب از قاعده، و به ارتفاع 15 تا 45 سانتی‌متر، با مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ مردم.
  • ریال |
  • ریاض خوانی | ریاضْ‌خوانی، گونه‌ای مرثیه‌خوانی برای امام حسین (ع) است که در بندر ریگِ استان بوشهر رواج دارد.
  • ریاض الحکایات | ریاضُ الْحِکایات، از کتابهای معروف ملا حبیب شریف کاشانی، از فقهای سرشناس سده‌های 13 و 14 ق/ 19 و 20 م. این کتاب شامل حکایات، قصص، تمثیلات و لطایفی است که بخش اعظم آنها را مؤلف از کتابهای مختلف اقتباس کرده است. «ریاض» جمع «روضه» به معنی گلزار و مرغزار است؛ از این‌رو، ریاض الحکایات را می‌توان بوستان (یا گلستان)...
  • رویین تنی | رویینْ‌تَنی، آسیب‌ناپذیری در برابر جنگ‌ابزارها، ویژگی برخی از قهرمانان اساطیری، و مانند آب حیات بازگوکنندۀ بزرگ‌ترین آرزوی انسان، یعنی جاودانگی و غلبه بر مرگ.
  • رویگری | رویْگَری، پیشۀ مربوط به سفید‌کردن ظروف مسی با قلع. استفاده از ظرفهای مسی در فرهنگ سنتی مردم ایران جایگاه ویژه‌ای داشته است.
  • رؤیای صادقه | رُؤیایِ صادِقه، رساله‌ای کوتاه به طنز، و به شیوه و سبک خواب‌نامه‌ها در انتقاد از روحانیان، بزرگان و حکام اصفهان در دورۀ مشروطه از جمال‌الدین واعظ اصفهانی.
  • رونما | رونَما، یا روی‌نما، هدیه‌ای نمادین به‌منظور کسب اجازه برای دیدن روی کسی. برخی از فرهنگها آن را هدیه و تحفه‌ای دانسته‌اند که داماد یا پدر داماد به هنگام دیدن روی عروس، به او می‌دهد (برهان ... ؛ نفیسی)؛ نیز هدیه‌ای است که به هنگام دیدن روی نوزاد می‌دهند (نجفی، 275؛ وکیلی؛ سپهری، 142-143)؛ همچنین آن را به معنی ن...
  • روناس | روناس، گیاهی پایا که از رنگ قرمز ریشۀ آن در رنگرزی، و از خواص آن برای درمان برخی از بیماریها استفاده می‌شود.
  • روغن کشی |
  • روغن | روغَن، چربی به‌دست‌آمده از فراورده‌های حیوانی یا گیاهی با کاربردهای غذایی، درمانی و آیینی در فرهنگ مردم. واژۀ روغن را مؤلف برهان قاطع تشکیل‌یافته از دو بخش «رو»، یعنی روان‌شده، و «غن» به معنای سنگ عصاری می‌داند. این واژه در زبان پهلوی به‌صورت rôγn (درخت ... ، 69)، و در اوستا به شکل roγna- (بارتولمه، 1488؛ نیب...
  • روضة المنجمین |
  • روضة العقول |
  • روضة الصفا |
  • روضة الشهداء | روضَةُ الشُّهَداء، از مهم‌ترین، مشهورترین و پرخواننده‌ترین مقتلهای فارسی، و مؤثرترین عامل در رواج سنت روضه‌خوانی در ایران.
  • روضه خوانی | روضه‌خوانی، از انواع قصه‌خوانیهای آیینی در فرهنگ شیعی، و رایج در میان تودۀ مردم.
  • روضات الجنان و جنات الجنان | روضاتُ الْجِنانْ وَ جَنّاتُ الْجَنان، تذکره‌ای در شرح احوال طبقات اولیا، عرفا، شعرا و رجال، تألیف حافظ حسین کربلایی ابن کربلایی بن درویش حسن بابا‌فرجی (د 997 ق/ 1589 م)، از علمای صوفیه، نیز مورخ، شاعر و خطاط.
  • روشور |
  • روسری |
  • روستا |
  • روژگیران | روژْگیران، فیلم مستنـد 15دقیقه‌ای ساختۀ مهرداد اسکویی و ابراهیم سعیدی در 1379 ش. «روژگیران» در زبان کردی از دو واژۀ «روژ» به معنای خورشید و «گیران» به معنای «گرفتن» تشکیل شده، و به معنای خورشیدگرفتگی است. این واژه به مفهوم تاریک‌شدن و ظلمانی‌شدن نیز کاربرد دارد (سعیدی).
  • روز هرمزد ماه فروردین | روزِ هُرْمَزْدْ ماهِ فَرْوَرْدین، رساله‌ای به زبان پهلوی، دربارۀ سبب ستودن وَنَند در اول فروردین. ونند به معنای «چیره‌شونده» (کرباسیان، 122)، نام یکی از 4 اختر بزرگ و سپهسالار غربِ آسمان (بندهش، 44)، و هماورد سیارۀ اهریمنی بهرام (= مریخ) است و در این روز ــ یعنی اول فروردین، روز یورش اهریمن و یارانش به جهان ـ...
  • روزه | روزه، خودداری موقت از خوردن و آشامیدن و برخی کارهای دیگر، به نشانۀ زهد و ریاضت، یا پیروی از دستورات دینی.
  • روزنامه سفر حج | روزْنامۀ سَفَرِ حَجّ، یا عتبات عالیات و دربار ناصری عنوان اثری از بانو علویه یا به قولی، عالیۀ کرمانی که شرحی جذاب از خاطرات نویسنده از 1309 تا 1312 ق/ 1891-1894 م به همراه چند تن از ملازمان در سفر سه‌ساله به عتبات عالیات و سپس بازگشت به قم و از آنجا به تهران است که با رسیدن مؤلف به کرمان پایان می‎گیرد.
  • روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه | روزْنامۀ خاطِراتِ اِعْتِمادُالسَّلْطَنه، کتابی حاوی گزارشهای روزانۀ محمدحسن خان صنیع‌الدوله، ملقب به اعتمادالسلطنه، دربارۀ حوادث حدود 16 سال از دوران پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار.
  • رودوزی |
  • روحوضی | روحوضی، یا تخت حوضی، گونه‌ای متأخر از نمایشهای شادی‌آور ایرانی. نام این نمایش برگرفته از مکان اجرای آن است، زیرا برای اجرای آن روی حوض خانه‌ها را با الوار می‌پوشاندند و فرش می‌کردند و دستۀ نمایش روی صحنه‌ای که حداکثر نیم متر ارتفاع داشت، به اجرای نمایش می‌پرداختند و تماشاگران نیز دورتادور حوض به تماشا می‌نشست...
  • روح الامینی | روحُ‌الْاَمینی، محمود (1307- 1389 ش/ 1928-2011 م)، از پیشکسوتان مردم‎شناسی ایران و از استادان برجستۀ این رشته در دانشگاهها.
  • روح | روح، قدرتی نامرئی و بخشی از یک موجود زنده و شبحی غیرقابل لمس که برای لحظه‌ای ظاهر می‌شود و اثری از خود نمایان می‌سازد.
  • روباه و خروس | روباه و خُروس، شکل مکتوب یکی از افسانه‌های مشهور، که روایتهای شفاهی فراوانی از آن در نقاط مختلف ایران ثبت شده است.
  • روباه | روباه، پستانداری گوشت‌خوار، که در ادبیات، اساطیر و فرهنگ مردم ایران به‌عنوان حیوانی حیله‌گر، مکار و باهوش شناخته شده است.
  • روایت پهلوی | رَوایَتِ پَهْلَوی، کتابی به زبان پهلوی، نوشته‌شده بر اساس متون زند. مؤلف این اثر، ناشناخته، و زمان نگارش آن نیز نامعلوم است. شاید این کتاب نیز مانند بسیاری از متون فارسی میانه، در سدۀ 3 ق/ 9 م گردآوری و تدوین شده است. نسخه‌ها و دست‌نوشتهای این کتاب همراه با کتاب دادستان دینی آمده، ‌به‌این‌ترتیب‌که از 65 فصلِ ...
  • روایت امید اشوهیشتان | رَوایَتِ اِمیدِ اَشَوَهیشْتان، از آثار به جا مانده به خط و زبان پهلوی (فارسی میانۀ ساسانی)، در زمینۀ احکام دینی و آداب اجتماعی و شخصی زردشتیان.
  • روایت |
  • روایات داراب هرمزدیار | رَوایاتِ دارابْ هُرْمَزْدْیار، کتابی به زبان فارسی زردشتی، همراه با بخشهایی به زبان اوستایی و پهلوی، شامل پرسشهای پارسیان هند و پاسخهای دستوران ایرانی در زمینۀ آداب و احکام زردشتی، نوشتۀ داراب ‌هرمزدیار.
  • رنگین کمان | رَنْگینْ‌کَمان، یا قوس قزح، پدیدۀ طبیعی آسمانی به شکل کمانِ چندرنگ که در فرهنگ مردم با باورهای گوناگونی همراه است.
  • رنگینک | رَنْگینَک، نوعی حلوا که بیشتر در جنوب ایران رواج دارد و مواد اصلی آن را خرما و آرد بوداده تشکیل می‌دهد.
  • رنگرزی | رَنْگْرَزی، فرایند رنگ‌کردن پارچه و الیاف با مواد رنگ‌زای طبیعی.
  • رنگ | رَنْگ، ویژگی بصری با کاربردها و مفاهیم متفاوت در بسیاری از اجزاء فرهنگ مردم، ازجمله مراسم عروسی، عزاداری، باورها، پوشش و جز اینها.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: